آلیشیا تووویلا یک حسابدار معتبر عمومی با 7+ سال تجربه در حسابداری مالی ، با تخصص در تهیه بودجه ، بسته شدن ماه و پایان سال ، آماده سازی و بررسی صورتهای مالی و تجزیه و تحلیل مالی است. او یک متخصص در امور مالی و مالیات شخصی است و کارشناسی ارشد خود را در حسابداری در دانشگاه فلوریدا مرکزی به دست آورد.
Peggy James CPA با بیش از 9 سال تجربه در حسابداری و امور مالی ، از جمله محیط های شرکت ، غیرانتفاعی و مالی شخصی است. او اخیراً در دانشگاه دوک مشغول به کار بود و صاحب پگی جیمز ، CPA ، PLLC ، خدمت به مشاغل کوچک ، افراد غیرانتفاعی ، سولفرونرها ، آزادکار و افراد است.
پیت راتبورن یک نویسنده مستقل ، ویرایشگر کپی و حقایق با تخصص در اقتصاد و امور مالی شخصی است. وی بیش از 25 سال را در زمینه آموزش متوسطه گذرانده است ، از جمله موارد دیگر ، ضرورت سواد مالی و امور مالی شخصی برای جوانان هنگام شروع زندگی استقلال.
Investopedia / متیو کالینز
ساختار سرمایه چیست؟
ساختار سرمایه ترکیبی خاص از بدهی و عدالت است که توسط یک شرکت برای تأمین مالی عملیات و رشد کلی آن استفاده می شود.
سرمایه سهام از سهام مالکیت در یک شرکت ناشی می شود و ادعای جریان و سود نقدی آینده خود را دارد. بدهی به صورت مسائل اوراق قرضه یا وام صورت می گیرد ، در حالی که ممکن است حقوق صاحبان سهام به صورت سهام مشترک ، سهام ترجیحی یا درآمد حفظ شده باشد. بدهی کوتاه مدت نیز بخشی از ساختار سرمایه محسوب می شود.
غذای اصلی
- ساختار سرمایه ای است که یک شرکت به طور کلی عملیات و رشد خود را تأمین می کند.
- بدهی شامل پول وام گرفته شده است که به وام دهنده باز می گردد ، معمولاً با هزینه بهره.
- حقوق صاحبان سهام شامل حقوق مالکیت در شرکت است ، بدون نیاز به بازپرداخت سرمایه گذاری.
- نسبت بدهی به سهام (D/E) در تعیین ریسک پذیری شیوه های وام یک شرکت مفید است.
ساختار سرمایه
پویایی بدهی و عدالت
بدهی و حقوق صاحبان سهام را می توان در ترازنامه یافت. دارایی های شرکت ، که در ترازنامه نیز ذکر شده است ، با بدهی یا حقوق صاحبان سهام خریداری می شوند. ساختار سرمایه می تواند ترکیبی از بدهی بلند مدت یک شرکت ، بدهی کوتاه مدت ، سهام مشترک و سهام ترجیحی باشد. نسبت یک شرکت بدهی کوتاه مدت در مقابل بدهی بلند مدت هنگام تجزیه و تحلیل ساختار سرمایه خود در نظر گرفته می شود.
هنگامی که تحلیلگران به ساختار سرمایه اشاره می کنند، به احتمال زیاد به نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) یک شرکت اشاره می کنند، که بینشی در مورد ریسک پذیری رویه های استقراض یک شرکت ارائه می دهد. معمولاً شرکتی که به شدت از طریق بدهی تأمین مالی می شود، ساختار سرمایه تهاجمی تری دارد و بنابراین ریسک بیشتری برای سرمایه گذاران ایجاد می کند. با این حال، این ریسک ممکن است منبع اصلی رشد شرکت باشد.
بدهی یکی از دو راه اصلی است که یک شرکت می تواند در بازار سرمایه پول جمع کند. شرکت ها به دلیل مزایای مالیاتی از بدهی سود می برند. پرداخت های بهره ای که در نتیجه وجوه استقراضی انجام می شود ممکن است مشمول کسر مالیات باشد. بدهی همچنین به یک شرکت یا کسب و کار اجازه می دهد تا بر خلاف سهام، مالکیت خود را حفظ کند. علاوه بر این، در زمان نرخ بهره پایین، بدهی فراوان است و دسترسی به آن آسان است.
سهام به سرمایه گذاران خارجی اجازه می دهد تا مالکیت جزئی شرکت را در دست بگیرند. سهام گرانتر از بدهی است، به خصوص زمانی که نرخ بهره پایین است. با این حال، برخلاف بدهی، حقوق صاحبان سهام نیازی به بازپرداخت ندارد. این برای شرکت در صورت کاهش سود است. از سوی دیگر، حقوق صاحبان سهام بیانگر ادعای مالک نسبت به درآمدهای آتی شرکت است.
ساختار سرمایه بهینه
شرکتهایی که برای تامین مالی داراییهای خود و سرمایهگذاری فعالیتهای عملیاتی خود بیشتر از بدهی استفاده میکنند، دارای نسبت اهرمی بالا و ساختار سرمایه تهاجمی هستند. شرکتی که برای دارایی ها با حقوق صاحبان سهام بیشتر از بدهی پرداخت می کند، نسبت اهرمی پایین و ساختار سرمایه محافظه کارانه ای دارد. با این حال، یک نسبت اهرمی بالا و یک ساختار سرمایه تهاجمی نیز میتواند منجر به نرخهای رشد بالاتر شود، در حالی که ساختار سرمایه محافظهکارانه میتواند منجر به نرخهای رشد پایینتر شود.
تحلیلگران از نسبت D/E برای مقایسه ساختار سرمایه استفاده می کنند. با تقسیم کل بدهی ها بر کل حقوق صاحبان سهام محاسبه می شود. شرکتهای باهوش یاد گرفتهاند که هم بدهی و هم سهام را در استراتژیهای شرکت خود بگنجانند. با این حال، گاهی اوقات، شرکت ها ممکن است به شدت به منابع مالی خارجی و به ویژه بدهی ها متکی باشند. سرمایهگذاران میتوانند ساختار سرمایه یک شرکت را با ردیابی نسبت D/E و مقایسه آن با همتایان صنعت شرکت نظارت کنند.
هدف مدیریت شرکت یافتن ترکیبی ایده آل از بدهی و حقوق صاحبان سهام است که به عنوان ساختار سرمایه بهینه نیز از آن یاد می شود، برای تامین مالی عملیات.
چرا شرکت های مختلف ساختار سرمایه متفاوتی دارند؟
بنگاه های صنایع مختلف از سازه های سرمایه ای مناسب تر از نوع تجارت خود استفاده می کنند. صنایع پر هزینه مانند تولید اتومبیل ممکن است از بدهی بیشتری استفاده کنند ، در حالی که شرکت های فشرده کار یا خدمات گرا مانند شرکت های نرم افزاری ممکن است در اولویت قرار بگیرند.
چگونه مدیران در مورد ساختار سرمایه تصمیم می گیرند؟
با فرض اینکه یک شرکت به سرمایه دسترسی دارد (به عنوان مثال سرمایه گذاران و وام دهندگان) ، آنها می خواهند هزینه سرمایه خود را به حداقل برسانند. این کار را می توان با استفاده از محاسبه متوسط هزینه سرمایه (WACC) انجام داد. برای محاسبه WACC ، مدیر یا تحلیلگر هزینه هر مؤلفه سرمایه را با وزن متناسب خود ضرب می کند.
چگونه تحلیلگران و سرمایه گذاران از ساختار سرمایه استفاده می کنند؟
شرکتی با بدهی بیش از حد می تواند به عنوان یک ریسک اعتباری تلقی شود. با این حال ، سهام بیش از حد می تواند به این معنی باشد که شرکت از فرصت های رشد خود استفاده نمی کند یا هزینه زیادی را برای هزینه سرمایه خود پرداخت می کند (همانطور که سهام تمایل به پرهزینه تر از بدهی دارد). متأسفانه ، هیچ نسبت جادویی بدهی به عدالت وجود ندارد که به عنوان راهنمایی برای دستیابی به ساختار سرمایه بهینه در دنیای واقعی استفاده شود. آنچه ترکیب سالم بدهی و حقوق صاحبان سهام را تعریف می کند ، بسته به صنعتی که شرکت در آن فعالیت می کند ، مرحله توسعه آن متفاوت است و به دلیل تغییرات خارجی در نرخ بهره و محیط نظارتی می تواند با گذشت زمان متفاوت باشد.
تحلیلگران و سرمایه گذاران برای ارزیابی ساختار سرمایه از چه اقداماتی استفاده می کنند؟
علاوه بر میانگین هزینه متوسط سرمایه (WACC) ، می توان از معیارهای مختلفی برای تخمین مناسب ساختار سرمایه یک شرکت استفاده کرد. نسبت اهرم گروهی از معیارهایی است که مورد استفاده قرار می گیرند ، مانند نسبت بدهی به سهام (D/E) نسبت بدهی.
خط پایین
ساختار سرمایه ترکیبی خاص از بدهی و حقوق صاحبان سهام است که یک شرکت برای تأمین مالی عملیات و رشد خود از آن استفاده می کند. بدهی شامل پول وام گرفته شده است که باید بازپرداخت شود ، اغلب با علاقه ، در حالی که حقوق صاحبان سهام نشان دهنده سهام مالکیت در شرکت است. نسبت بدهی به سهام (D/E) یک معیار متداول از ساختار سرمایه یک شرکت است و می تواند بینشی در مورد سطح خطر آن فراهم کند. شرکتی که نسبت بالایی از بدهی در ساختار سرمایه خود داشته باشد ممکن است برای سرمایه گذاران ریسک پذیر باشد ، اما ممکن است پتانسیل بیشتری برای رشد داشته باشد.