11 اشتباه رایج استارت آپ ها و چگونه از آنها اجتناب کنیم؟
از بین تعداد زیادی استارت آپ جدید که تقریباً هر روز به وجود می آیند، تنها 10 درصد می توانند زنده بمانند و به ثمر بنشینند. دلایل زیادی برای شکست بقیه وجود دارد.
آنچه در بین همه رایج است این است که آنها به اشتباهات رایج استارت آپی که توسط کارآفرینان مشتاق مرتکب می شوند توجه نمی کنند.
این اشتباهات مطمئناً تأثیر مهمی دارند و تصمیم میگیرند که آیا استارتاپ شما طلوع آینده را خواهد دید یا خیر. چگونه یک کارآفرین می تواند موانع را پشت سر بگذارد و از بین برود؟
برای اجتناب از مسیری که در سفر کارآفرینی که منجر به شکست استارتآپها میشود، اجتناب کنیم؟
اشتباهات رایجی که در استارتاپ باید از آنها اجتناب کرد
گرسنگی برای انجام کاری جدید و تاثیرگذاری آن چیزی است که افراد را وادار می کند تا استارتاپ خود را داشته باشند. آنها ممکن است یک محصول kickass یا بهترین تیم خلبانی در کشتی داشته باشند.
چیزی که در راه از آن غفلت میکنند، چند اشتباه راهاندازی کسبوکار است که به تدریج منجر به نابودی میشود.
به تعویق انداختن کار بد است، اما شروع کاری بدون برنامه ریزی بدتر است. هر استارت آپی باید برنامه های کوتاه مدت و بلندمدت حاوی اهدافی داشته باشد که می خواهند به آن دست یابند.
برای هر سه ماهه یا سال کسب و کار باید اهداف قابل اندازه گیری وجود داشته باشد که بتوان رشد را با آن اندازه گیری کرد. اگر یک کسب و کار به طور تصادفی و بدون هیچ هدفی گام های بعدی را بردارد، توسعه فرهنگ خود و ایجاد رشد پایدار دشوار خواهد بود.
همچنین، بسیاری از مؤلفههای حیاتی یک کسبوکار، مانند بودجهبندی، جریان نقدی، حفظ کارکنان، مدیریت موجودی و ارزیابی فروشنده، مورد توجه قرار نمیگیرند.
یک رویکرد برنامه ریزی شده به شما یک نقشه راه می دهد و کسب و کار شما را در جهت دلخواه قرار می دهد که رشد قابل اندازه گیری باشد.
در اصطلاح تجاری، نقطه درد چیزی است که یک فعالیت را باز می دارد یا مشتریان را از انجام کاری باز می دارد. جهانی است و در همه جا وجود دارد. یک محصول یا یک خدمت برای خدمت به گروهی از افراد با هدف ساده سازی یا رفع مشکلات در نظر گرفته شده است.
اغلب اوقات، مشتریان حتی نقاط دردناک را متوجه نمی شوند و باید به آنها یادآوری شود که این راه حل است. اما وقتی محصول یا خدمات شما آنها را به وضوح بیان نمی کند، مورد توجه قرار نمی گیرد و در نهایت از بین می رود.
این یکی از اشتباهات راه اندازی است که باید از آن اجتناب کنید، زیرا می تواند درآمد شما را در منبع کاهش دهد. شما باید یک تجزیه و تحلیل نقطه درد از مشتریان خود انجام دهید و راه ها و مواردی را برای برقراری ارتباط موثر پیدا کنید.
تلاش های بازاریابی شما باید بر این پیشنهاد ارزش منحصر به فرد تاکید کند تا توجه مشتریان ایده آل را به خود جلب کند.
محصولاتی که با مشتریان ارتباط برقرار می کنند، نرخ موفقیت خوبی دارند و علیرغم تلاش های رقبا، مدت بیشتری باقی می مانند. زیرا مهم نیست در چه فضایی بفروشید، در نهایت به مردم می فروشید.
مشتریان برای کسب و کار شما درآمد ایجاد می کنند. آنها باید احساس ارزشمندی و قدردانی کنند. در درازمدت، مشتریان راضی می توانند ارزش و ثروت بیشتری به ارمغان بیاورند و این خبر را گسترش دهند تا مشتریان بیشتری برای شما به ارمغان بیاورند.
با این حال، استارتآپها دائماً در میدان نبرد هستند و به مسائل مهم مرتبط با محصول میپردازند. و آنها یک تیم بسیار کوچک دارند که کاملاً مشغول هستند. به همین دلیل است که پشتیبانی مشتری در پشت سر قرار می گیرد.
بسیاری از استارت آپ ها خطوط پشتیبانی دارند و پشتیبانی اختصاصی ارائه نمی دهند. اگر در فضای رقابتی هستید، مشتری شما در این مرحله خارج می شود و رقیب شما را انتخاب می کند.
وقتی تجربه مشتری را در اولویت قرار می دهید، آنها به شما وفادار می مانند و پیشنهادات ارزشمندی برای بهبود محصول شما ارائه می دهند. این یک رویکرد مشتری محور را برای توسعه محصول به ارمغان می آورد که منجر به راه حل های سفارشی می شود.
محصولاتی که تجربیات مثبتی برای مشتری ایجاد نمی کنند، تاثیر کمتری بر جامعه دارند.
می توان به تلاش برای ایجاد محصولات عالی و تاثیرگذار و ارائه تجربه نهایی مشتری ادامه داد. اما اگر KPI برای اندازهگیری عملکرد هر تیم نداشته باشند، نمیدانند چقدر پیشرفت کردهاند.
این یکی از اشتباهات رایج راه اندازی است که بسیاری از صاحبان مشاغل جدید مرتکب می شوند. آنها روی عملیات بسیار متمرکز هستند اما در درک اثربخشی آنها فاقد آن هستند.
وقتی شاخصهای رشد بالقوه نادیده گرفته میشوند، نمیتوان اهدافی را برای دستیابی به اهداف بیشتر شکل داد، و همچنین نمیتوان استراتژیهایی برای دستیابی به نقاط عطف بیشتر ایجاد کرد. کارمندانی که با شما در مسابقه حضور دارند، احساس می کنند که از آنها قدردانی نمی شود زیرا معیارها کار سخت آنها را ثابت می کنند.
چنین معیارهایی همچنین در متقاعد کردن سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در برنامه های رشد کسب و کار شما نقش دارند. استارتآپهایی که معیارهای قابل اندازهگیری و قابل دستیابی ندارند، به بینشهای عملی که میتواند منجر به عملکرد بالاتر شود، دسترسی نخواهند داشت.
معیارهایی مانند هزینه های جذب مشتری، ارزش طول عمر، نرخ ریزش و درآمد متوسط به ازای هر مشتری باید مورد استفاده قرار گیرند تا پتانسیل رشد فراوانی که در آنها پنهان است باز شود.
دید بدون اعدام فقط یک توهم است. هر کسی می تواند ایده های پیشگامانه ای ارائه دهد. ایجاد استراتژی و تعیین اهداف نیز آسان است. اما اجرای آن عملاً به یک تیم ماهر نیاز دارد.
بسیاری از استارتآپها با ایدههای جالب و تحولآفرین و که در دورهای تأمین مالی عالی عمل کردند، به دلیل اجرای ضعیف برنامهها با سقوط مواجه شدهاند. یکی از نمونه های خوب، شکست پلت فرم خرید و فروش خودروی عصر جدید «بیپی» است.
آنها یک طرح تجاری عالی داشتند و روش خرید و فروش خودرو را تغییر دادند. اما زمانی که نوبت به اعدام می رسید بسیار شکست خوردند، تمام سرمایه خود را در کوتاه مدت هدر دادند و در نهایت وجود نداشتند.
کمک مالی برای افزایش مقیاس کسب و کار و تبدیل برنامه های خود به واقعیت ضروری است. اما بسیاری از وامها و بازپرداخت بدهیها در صورت عدم تامین سود، شما را به دردسر میاندازد.
هنگامی که صاحبان استارت آپ نیازهای صندوق خود را تجزیه و تحلیل نمی کنند و وام های بیشتری از آنچه نیاز دارند دریافت می کنند، در نهایت آن را در دسته های غیرضروری خرج می کنند. بازپرداخت دیرهنگام امتیاز اعتبار را کاهش می دهد که احتمال دریافت اعتبارات دیگر را کاهش می دهد.
برای بازپرداخت یک وام، صاحب استارت آپ مجبور می شود وام دیگری بگیرد و این چرخه سمی ادامه دارد. این فقط به نقطه ای منجر می شود که هیچ پولی دریافت نمی شود بلکه فقط بدهی وجود دارد و منجر به ضرر کامل می شود.
کاری که آنها واقعاً می توانند انجام دهند این است که یکپارچگی بدهی را بپذیرند که به آنها امکان می دهد تمام بدهی های معلق خود را جمع کنند. این یک گزینه عالی برای پرداخت وام خود در اقساط کمتر و صرفه جویی در پول برای مسئولیت های دیگر است.
هدف هر استارتاپی رشد و تبدیل شدن به یک تک شاخ است. اما اگر آنها خیلی بی حوصله باشند و قبل از رسیدن به زمان، سریعتر مقیاس شوند، می توانند با چالش های زیادی روبرو شوند و ممکن است از آن خارج نشوند.
آمار نظرسنجی استارتاپ ژنوم نشان میدهد که بیش از ۷۰ درصد استارتآپها به دلیل مقیاسگذاری زودهنگام شکست خوردهاند. با عجله برای رشد و خدمت به میلیون ها مشتری، بنیانگذاران، به ویژه کارآفرینان برای اولین بار، گام های جسورانه برمی دارند و اشتباهات پرهزینه ای مرتکب می شوند.
آنها سعی می کنند نسخه های پیشرفته محصولات و خدمات خود را حتی قبل از شروع فروش بنیاد بفروشند. به همین دلیل، آنها تیمهای مجرب را استخدام میکنند، روی راهحلهای پیشرفته سرمایهگذاری میکنند، و در نهایت بانک را شکست میدهند.
اولین جهش رشد به معنای پیشرفت تضمین شده پس از آن نیست. آنچه استارت آپ در اینجا به آن نیاز دارد، استراتژی های استراتژیک و برنامه ریزی شده و تکنیک های پایدار است. همچنین باید ماهیت مشتری خود را درک کنید.
اعداد می توانند دروغ بگویند و گاهی اوقات بسیار فریبنده باشند. بدون اعتماد کورکورانه به آنها، صاحبان استارتآپها باید عمیقاً کاوش کنند و بررسی کنند که آیا آنقدر خوب هستند که هزینههای اضافی را بر عهده بگیرند یا خیر.
هر دو بازاریابی ارگانیک و پولی در دستیابی به پیام بازاریابی شما از اهمیت مساوی برخوردار هستند. اما دومی با هزینه های تبلیغاتی اضافی همراه است که می تواند خودجوش و گاهی گران باشد.
در حالی که بازاریابی ارگانیک کند است ، ارزان تر است و به تدریج ترافیک بیشتری را به همراه می آورد و هدف آن ارائه ارزش واقعی برای مشتریان آینده نگر است. بازاریابی پرداخت شده فوراً مؤثر است و مشتریان زیادی را نیز به همراه دارد.
با این حال ، شما هزینه های زیادی را خرج خواهید کرد و یک گروه گسترده از کاربران را هدف قرار می دهید که نیمی از آنها مناسب مشتری ایده آل شما نیستند. برای اینکه بازاریابی پولی برای شما کار کند ، باید مشتریان خود را بشناسید و آنها وقت خود را صرف کنید.
تیم بازاریابی شما باید قبل از سرمایه گذاری پول زیادی در این زمینه ، تحقیقات کامل در بازار انجام داده باشد.
هر دو راه اندازی bootstrapped و بودجه در کنترل هزینه های خود مشکل دارند. 29 ٪ از استارتاپ ها به دلیل کمبود پول شکست می خورند. این معتبر است که شما باید مقداری را صرف کنید. اما همه تا زمانی که منابع را تمام نکنید.
می توان گفت که هزینه غیر ضروری است و برای رشد و سود بلند مدت مورد نیاز است. به همین دلیل تصمیم گیری مالی خوب باید در آنجا باشد.
در اینجا مواردی وجود دارد که استارتاپ ها پول خود را صرف می کنند و می توانند از آنها جلوگیری کنند یا به مراحل بعدی تعویق شوند.
• فضاهای بزرگ اداری
• فانتزی کارکنان کارکنان
• استخدام بیش از حد کارمندان
• احزاب مکرر اداری
این حتی می تواند برای مدیران عامل باتجربه بتواند خط را ترسیم کند و بودجه مناسب را رقم بزند. اما لازم است منابع موجود خود را استراتژی کنید و هر سرمایه ای را که دارید چند برابر کنید.
نکته: اگر در حال حاضر هزینه های تجاری زیادی را پرداخت کرده اید ، می توانید از برنامه های مدیریت هزینه برای برنامه ریزی و ارسال آنها استفاده کنید. می توانید بودجه های خود را در اینجا اجرا کنید و آنها را به طور مؤثر نظارت و کنترل کنید.
می توانید با ایده های خارج از جعبه و بی نظیر روبرو شوید. اما احتمال دارد که شما حداقل یک رقیب در آن فضا داشته باشید یا در آینده یکی از آنها را داشته باشید. این هرگز یک مسابقه یک نفره نیست. حتی بهترین محصول دارای نقص های خود نیز خواهد بود.
محصولات رقبای خود را لیست کنید ، نقاط ضعف و نقاط قوت آنها را مشخص کرده و آن را به نفع خود تبدیل کنید. بنابراین ، اگر تا به حال نظرات خود را برای نادیده گرفتن رقابت و ارائه آنچه می توانید دریافت کنید ، نظرات را نادیده بگیرید نه رقابت.
اگر مراقب آنها نباشید ، آنها از شما بهتر عمل می کنند و غالب می شوند و شما را از فضای بازارها بیرون می کشند. همچنین محصول شما باید کمی متفاوت و بهتر از رقبای شما باشد تا در بازار ایستادگی کند.
ارائه محصولی با ارزش همان رقیب خود با همان قیمت باعث نمی شود مشتری شما را بر روی آنها انتخاب کند. این فقط شما را در موقعیت قابل تعویض نگه می دارد.
ما خوش شانس هستیم که در عصری زندگی می کنیم که فقط با وسایل اساسی می توان به تمام جهان دسترسی پیدا کرد. دفاتر دیگر به ماشین های بزرگ ، سرورها و برنامه های فیزیکی احتیاج ندارند. برنامه های Cloud وظایفی را با راندمان بیشتر و با قیمت های ارزان تر انجام می دهند.
تمام آنچه شما نیاز دارید اتصال به اینترنت و دسک تاپ/لپ تاپ برای دسترسی به آنها است. بنابراین وقتی لحظه مناسب به جایی می رسد که نیاز به اتوماسیون را احساس می کنید ، به دنبال آن بروید.
این امر به ویژه برای مشاغلی است که دیگر در همان مقیاس انجام نمی شوند و توجه بیشتری به کارمندان می کنند. به جای استخدام بیشتر افراد ، فناوری استخدام شده ای را که توسط تیم کوچک شما اداره می شود و باعث می شود آنها سریعتر کار کنند ، استخدام کنید.
برای توانمندسازی کارمندان خود در زیرساخت های مناسب سرمایه گذاری کنید و به آنها کمک کنید تا کار خود را بهتر انجام دهند. استارت آپ هایی که فاقد زیرساخت های مناسب هستند ، بهترین افراد خود را از دست می دهند یا آنها را به نفرت های شغلی تبدیل می کنند که فقط کار خود را انجام می دهند و هیچ "ارزش" ای اضافه نمی کنند.
چگونه نرم افزار مدیریت هزینه خوب می تواند به امور مالی کمک کند؟
بیش از 50 تا 70 راه اندازی مشترک برای جلوگیری از آن وجود دارد. مهم نیست که چقدر مراقب باشید ، در حالی که یک استارتاپ را اجرا می کنید ، یک بار ، دو بار یا چندین بار سقوط خواهید کرد.
تا زمانی که از خواب برخیزید و موفق شوید در مسابقه باشید ، به اوقات خوب نزدیک خواهید شد و سود واقعی را شروع می کنید. این زمان مناسب برای افزایش حاشیه سود و تماشای امور مالی شما از نزدیک است. چطوری انجامش بدهم؟
با دریافت یک راه حل مدیریت هزینه برای تجارت خود. اینگونه است که می توانید هزینه های خود را به صورت بیت نظارت کنید و هزینه های غیر ضروری را کنترل کنید.
در اینجا آنچه Volopay می تواند برای مرتب کردن هزینه های راه اندازی شما باشد
• برای ساده کردن پرداخت های آنلاین و کمک به کارمندان برای رزرو سفر ، کارتهای نامحدود ارائه دهید
• هزینه های خود را همانطور که در زمان واقعی در داشبورد اتفاق می افتد مشاهده کنید
• بودجه خود را برنامه ریزی کرده و با تعیین محدودیت هزینه آنها را اجرا کنید. هزینه های خود را با بودجه مقایسه کرده و هزینه های بیش از حد را کاهش دهید
• در صورت نیاز به بودجه اضافی قدم بردارید و اعتبار بدون هیچ جانبی را ارائه دهید
• بازپرداختهای کامل را به طور کامل خودکار کنید و گزارش هزینه را آسان تر کنید
• هزینه های خود را با سایر سیستم های ERP و حسابداری ادغام کنید تا بار کاری دستی کارمندان خود را کاهش دهید.
• دقت شدید به داده های حسابداری خود بیاورید و گزارش مالیات را محکم تر تنظیم کنید
هنگامی که به پول خروجی خود توجه نمی کنند و همه آن را خرج می کنند ، استارتاپ ها نیز شکست می خورند. با جابجایی به Volopay ، از هزینه های ناخواسته و اشتباهات راه اندازی تجارت در کل خودداری کنید.